boomدیکشنری انگلیسی به فارسیرونق، غرش، توسعه عظیم، تیر کوچک، صدای غرش، پیشرفت یاجنبش سریع وعظیم، غریدن، غریو کردن، بسرعت درقیمت ترقی کردن، توسعه یافتن، غرش کردن
آوند 1boom 1, flying boom, refuelling boomواژههای مصوب فرهنگستانافزارهای چرخشی و محکم به شکل لولۀ تلسکوپ در هواپیمای سوخترسان که توسط واپایشگرهای آئرودینامیکی هدایت میشود تا نوک آن به مخزن سوخت هواگرد سوختگیر متصل شود
بازو 2boom 2واژههای مصوب فرهنگستانمیلهای کشوی و قابلحمل که صدابَر یا دوربین یا نورافکن بر آن نصب میشود و میتوان جهت و ارتفاع آن را تغییر داد