جان گهوارهbolster web, bolster diaphragmواژههای مصوب فرهنگستانصفحههای فولادی که بهصورت قطعات عمودی پُرکننده بین صفحههای بالایی و پایینی قرار میگیرد
تقویتکنندۀ گهوارهbolster stiffenerواژههای مصوب فرهنگستانقطعهای فولادی و جوشکاریشده که در تکیهگاههای کناری بین ورقهای جان گهواره قرار میگیرد و موجب تقویت صفحۀ پایینی گهواره و توزیع مناسب نیروهای تکیهگاهی میشود
فنر گهوارهbolster springواژههای مصوب فرهنگستانفنر اصلی واگن که تکیهگاهی برای گهوارۀ بوژی است و وزن بدنۀ واگن را تحمل میکند
گهوارهbolster 2واژههای مصوب فرهنگستانبخش اصلی عرضی یک مجموعۀ بوژی که بارهای بدنۀ واگن را ازطریق سامانۀ تعلیق به قابهای جانبی منتقل میکند
bolstersدیکشنری انگلیسی به فارسیبولسترها، بالش، متکا، تقویت کردن، با بالش نگهداشتن، پشتی کردن، تکیه دادن
bolstersدیکشنری انگلیسی به فارسیبولسترها، بالش، متکا، تقویت کردن، با بالش نگهداشتن، پشتی کردن، تکیه دادن
گهوارۀ تابگیرswing bolsterواژههای مصوب فرهنگستاننوعی گهوارۀ بوژی که به حالت معلق قرار دارد و با تاب خوردن میتواند اثر نیروهای جانبی را کاهش دهد