سرپلbridgehead, BHواژههای مصوب فرهنگستانمنطقهای با فاصلۀ نسبتاً زیاد از کنارۀ رود در اراضی دشمن یا دشمن بالقوه که پس از تسخیر، عبور سربازان و تجهیزات را تسهیل میکند و نیز نقش پایگاهی را دارد که از
خَم مغناطشmagnetization curve,B-H curve, normal magnetization curveواژههای مصوب فرهنگستاننمودار مغناطش یا القای مغناطیسی بهصورت تابعی از میدان مغناطیسی بهکاررفته برای یافتن پارامترهای مهم مادة مغناطیسی
ذائقهفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهچشایی؛ از حواس پنجگانه که با آن مزۀ چیزها دریافته میشود و آلت آن زبان است.
خوش ذائقهلغتنامه دهخداخوش ذائقه . [ خوَش ْ / خُش ْ ءِ ق َ / ق ِ ] (ص مرکب ) خوشمزه . لذیذ. گوارا. (ناظم الاطباء). || آنکه هر غذائی را نخورد. آنکه بهترین اغذیه را خورد. || کنایه از بل