ذبوللغتنامه دهخداذبول . [ ذَ ] (ع ص ) پژمریده . پژمرده . هواسیده . خوشیده . کاهیده . لاغر شده . لاغر. نزار. || باد سخت که سبزه را خشک کند.
ذبولفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. پژمردن؛ پژمرده شدن؛ خشکیده شدن؛ پژمردگی.۲. پژمرده شدن گیاه.۳. خشکیدهپوست شدن.۴. لاغر شدن.
ذبوللغتنامه دهخداذبول . [ ذُ ] (ع مص ) پژمریدن . (منتهی الارب ). ذبل . پژمردن . خوشیدن . پژمرده شدن . (دهار) (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). پژمردگی . (دهار). ضمور. کاهیدن . لاغر
جذب اولیهinitial absorption, initial loading, initial uptake, initial retentionواژههای مصوب فرهنگستانمقدارمادۀ نگهدارندۀ جذبشده در مرحلۀ اولیۀ اشباع چوب و پیش از اعمال فشار در فرایندهای فشار
طول جذبabsorption lengthواژههای مصوب فرهنگستانمسافتی که در فرایند جذب در طی آن شدت تابش به e/و1 شدت فرودی کاهش یابد
دماسنج لیداری جذب تفاضلیdifferential absorption lidar thermometer, DIAL thermometerواژههای مصوب فرهنگستاندورکاو فعالی که دما را با استفاده از لیزر میسنجد
لبۀ جذبabsorption edgeواژههای مصوب فرهنگستانتغییر ناگهانی میزان جذبشوندگی پرتوِ ایکس تابیدهشده در محیطی معین که در طولِموج خاصی روی میدهد
قضیههای مقدار میانگینmean value theorems, laws of the meanواژههای مصوب فرهنگستانقضیههایی که براساس آنها اگر تابع f بر بازۀ بستۀ [a,b] پیوسته و بر بازۀ باز (a,b) مشتقپذیر باشد، آنگاه عددی مانند 0X بین a و b وجود دارد، بهطوریکه (f(b) - f(