befouls، چرکین کردن، کثیف کردن، الوده کردن
رخ می دهد، رخ دادن، در رسیدن، اتفاق افتادن، روی دادن، فرارسیدن از
befools، گول زدن، دست انداختن، مسخره کردن، تحمیق کردن