بدی، بد، بطور ناشایسته، بطور بد
بدبخت
بدنه
بیدلت
بدمیل
بیادلی، جارچی، مستخدم جزءکلیسا یا دانشگاه، منادی دادگاه، مامورانتظامات
badly
badly, perniciously
badly, mis-, rottenly
awfully, badly, dreadfully, mighty
badly, disagreeably, nastily, unpleasantly