سنگ خارالغتنامه دهخداسنگ خارا. [ س َ گ ِ ] (ترکیب اضافی ، اِمرکب ) نوعی از سنگ سخت . (ناظم الاطباء) : گر ببیند عکس شمشیر تو در کوه اژدهااز فزع پنهان شود درسنگ خارا چون کشف . عبدالوا
خارالغتنامه دهخداخارا. (اِ) سنگ سخت و صلب . (آنندراج ) (لغت فرس اسدی ) (صحاح الفرس ) (فرهنگ رشیدی ) (برهان قاطع) (بهار عجم ) (مصطلحات ) (غیاث اللغة) (فرهنگ شعوری ج 1 ص 357) : پس
خارافرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. (زمینشناسی) نوعی سنگ سخت؛ گرانیت: ◻︎ رخ خارا به خون لعل میشست / مگر در سنگ خارا لعل میجست ـ چو از لعل لب شیرین خبر یافت / به سنگ خاره در گفتی گهر یافت (نظ
خارا سفتنلغتنامه دهخداخارا سفتن . [ س ُ ت َ ] (مص مرکب ) شکستن سنگ خارا : کوهکن تعلیم خارا سفتن از استاد داشت هر چه کرد از کاوش مژگان شیرین یاد داشت .ظهوری (از آنندراج ).