ذوطلغتنامه دهخداذوط. [ ذَ ] (ع مص ) خبه کردن کسی را چنانکه بر آورد زبان خود را. خفه کردن کسی را بدانگونه که زبان او برآید.
ذوطویلغتنامه دهخداذوطوی . [ طَ / طُ/ طِ وا ] (اِخ ) موضعی است بر دامنه ٔ کوه ذوالحصحاص ، بظاهر مکة و بدآنجا چاههایی است که غسل به آب آنهامستحب است . رجوع به امتاع الاسماع فهرست ج
زیرمجموعۀ جاذبabsorbing subsetواژههای مصوب فرهنگستانزیرمجموعهای از یک فضای بُرداری که به ازای هر بُردار x در فضا یک عدد مثبت b یافت شود، بهطوریکه به ازای هر c که c|
قضیههای مقدار میانگینmean value theorems, laws of the meanواژههای مصوب فرهنگستانقضیههایی که براساس آنها اگر تابع f بر بازۀ بستۀ [a,b] پیوسته و بر بازۀ باز (a,b) مشتقپذیر باشد، آنگاه عددی مانند 0X بین a و b وجود دارد، بهطوریکه (f(b) - f(