ذواقلغتنامه دهخداذواق .[ ذَوْ وا ] (ع ص ) چاشنی گیر. (دهار) (مهذب الاسماء). || مرد متلوّن . || مرد ملول .
ذواقلغتنامه دهخداذواق . [ ذَ ] (ع مص ) چشیدن . (تاج المصادر بیهقی ). آزمودن مزه . ذَوق . مَذاق . مَذاقة. || کشیدن زه برای دریافتن سختی و نرمی کمان .
ذواقفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. چشیدن؛ چشیدن مزۀ چیزی؛ آزمودن طعم و مزۀ چیزی.۲. (اسم) طبع.۳. (اسم) طعم.
ذواقنلغتنامه دهخداذواقن . [ ذَ ق ِ ] (ع اِ) ج ِ ذاقِنة. چیزها که زیر زنخ است یا سرهای حلقوم یا تندیهای حلقوم یا چنبر گردن یا فرود شکم متصل به ناف یا چاههای سینه .