ذوالفقار علیلغتنامه دهخداذوالفقار علی . [ ذُل ْ ف ِ ع َ ] (اِخ ) یکی از شعرای متأخر هندوستان متخلص به مست . او راست تذکره ای حاوی تراجم شعرای کلکتّه و بنارس بنام ریاض الوفاق و آن را بس
علی ذوالفقارلغتنامه دهخداعلی ذوالفقار. [ ع َ ی ِ ذُل ْ ف َ ] (اِخ ) از قضات مصر و رئیس دادگاه ملی منصورة بود. او راست : رسالة فی شرح اثبات الدیون و التخلص منها، که در سال 1310 هَ . ق .
ذوالفقارلغتنامه دهخداذوالفقار. [ ذُل ْ ف ِ ] (اِخ ) رجوع به ابوالحسن احمد ذوالفقار شود. (معجم المطبوعات ).
ذوالفقارلغتنامه دهخداذوالفقار. [ ذُل ْ ف َ ] (اِخ ) ذوالفقارصاحب ِ فقرات است و فقره هر یکی از مهره های پشت است که ستون فقرات از آن مرکب است و گفته اند که چون بر پشت ذوالفقار خراشهای
ذوالفقارلغتنامه دهخداذوالفقار. [ ذُل ْ ف َ ] (اِخ ) سردار ذوالفقارخان سمنانی مربی یغما شاعر جندقی است و یغما مدتی منشی وی بوده و در تاریخ ادبیات ایران می گوید که : یغما زمانی منشی م
ذوالفقارلغتنامه دهخداذوالفقار. [ ذُل ْ ف ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن معبدالحسنی المروزی ملقب به عمادالدین و مکنی به ابی الصمصام . فقیه و محدث و از مشایخ ابن شهر آشوب است . و او از ابی الع