ذوثعلبانلغتنامه دهخداذوثعلبان . [ ث َ ل َ ] (اِخ ) نام مردی ترسا از مردم یمن که در فاجعه ٔ اصحاب اخدود، انجیلی نیم سوخته به قصد تظلم از ذونواس حمیری به قیصر برد. (مجمل التواریخ و ال
ذؤوجلغتنامه دهخداذؤوج . [ ذَ ئوج ] (ع ص ) احمر ذؤوج ؛ سرخی سرخ . سرخ سیر. احمر ذریحیی . احمر قانی .