شراءلغتنامه دهخداشراء. [ ش َ ] (اِخ ) ...بالا. از دهستانهای بخش وفس شهرستان اراک . شراء از دو دهستان بالا و پایین و از 108 قریه ٔ بزرگ و کوچک تشکیل شده است و جمعیت آن در حدود 50
شراءلغتنامه دهخداشراء. [ ش َ ] (اِخ ) ...پایین . در خاور شهرستان همدان واقع شده است و خود شراء بدو قسمت بالا و پایین تقسیم میشود بالا جزء شهرستان اراک و شراء پایین در شهرستان هم
شراءلغتنامه دهخداشراء. [ ش َ ] (اِخ ) نام کوهی است در دیار بنی کلاب و شراء دو جایگاه است : یکی شراء بیض از آن بنی کلاب و دیگر شراء سوداء متعلق به بنی عقیل در قسمت آخر اعراف عمره
شراءلغتنامه دهخداشراء. [ ش َ ] (ع اِ) لغتی است در شری به معنی ناحیه . (از اقرب الموارد). رجوع به شری شود.
جشراءلغتنامه دهخداجشراء. [ ج َ ] (ع ص ) مؤنث اَجْشَر. درشت آواز. آن که صدایی گرفته و خشن دارد. (اقرب الموارد).
شجراءلغتنامه دهخداشجراء. [ ش َ ] (ع ص ، اِ) درخت و هرچه ساق دارد از نبات ، و ارض شجراء، زمین درختناک . واحد و جمع در وی یکسان است و گفته شده که جمع است و یکی آن شجرة است بر قیاس
شوراءلغتنامه دهخداشوراء. [ ش ُ وَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ شَیِّر.(منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به شَیّر شود.