شاخص اِی پیAP index, averaged planetary indexواژههای مصوب فرهنگستانشاخص سیارهای حاصل از مجموعهای از دادههای رصدخانههای استاندارد برای اندازهگیری شدت آشفتگی میدان مغناطیسی زمین در طول یک روز
پروتئین لنگریanchor protein, APواژههای مصوب فرهنگستانپروتئینی که با اتصال به دیگر پروتئینها آنها را بهطور موقت تثبیت میکند
نمونۀ پدیدآورauthor's proof, APواژههای مصوب فرهنگستاننسخۀ غلطگیری و نمونهخوانی شدهای که برای تأیید نهایی پدیدآور به نزد او فرستاده میشود
شحجانلغتنامه دهخداشحجان . [ ش َ ح َ ] (ع مص ) شحاج . بانگ کردن استر و زاغ . || کلان سال شدن زاغ . || ضخم شدن بانگ زاغ . (از اقرب الموارد). رجوع به شحاج شود.
شحانیلغتنامه دهخداشحانی . [ ش َ ] (اِ) ج ِ شحنه ، به سیاق عربی : فرمودیم تا در هر ماهی دو روز شحانی و ملوک ... و دانشمندان در مسجد جامع... جمع شوند. (تاریخ غازان چ کارل یان ص 219
کشحلغتنامه دهخداکشح . [ ک َ ] (ع اِ) تهیگاه . (منتهی الارب ). یقال طوی عنه کشحه ؛ ای قطعنی و خوی کشحه علی الامر؛ ای اضمره و ستره . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || شبه سفید
کشحلغتنامه دهخداکشح . [ ک َ ] (ع مص ) دشمنی نمودن و در دل دشمنی داشتن . || پراکنده کردن گروه . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || کشحت الدابة؛ دنب رامیان هردو پای درآورد. ||
کشحلغتنامه دهخداکشح . [ ک َ ش َ ] (ع اِ) بیماری تهیگاه که بداغ کردن به شود. (منتهی الارب ). درد پهلو که ذات الجنب نامندش . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
عمودینة پاشنهafter perpendicular, aft perpendicularواژههای مصوب فرهنگستانخط عمودی که از تقاطع صفحة خط شاهین تابستانی و صفحة پاشنهسوی جایگاه سکان شناور میگذرد اختـ . عپ AP