شدفلغتنامه دهخداشدف . [ ش َ دَ ] (ع اِ، اِمص ) کالبد. ج ، شدوف . (منتهی الارب ). شخص هرچیزی . (از اقرب الموارد). || کجی رخسار. || شادمانی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). فی
شدفلغتنامه دهخداشدف . [ ش َ دِ ] (ع ص ) درازبالای بزرگ . (منتهی الارب ). || سبک و شتاب جهنده . (منتهی الارب ).