چراگاه تخصیصیgrazing allotment, range allotmentواژههای مصوب فرهنگستانمحدودۀ معینی از یک مرتع که به شمار مشخصی از دامهای متعلق به فرد دارای مجوز اختصاص یافته است
سهمنامهletter of allotment, allotment letterواژههای مصوب فرهنگستانبرگهای که از طرف شرکت سهامی برای خریدار سهام شرکت صادر میشود و در آن تعداد سهام اختصاصیافته و بدهی احتمالی او ذکر میشود
الومینلغتنامه دهخداالومین . [ اَ ] (فرانسوی ، اِ) آلومین . اکسید دالومینیم . یکی از ترکیبات آلومینیم است که در طبیعت بصورت بلورین موجود است . نشانه ٔ آن در شیمی Al2o3 است و معمولاً آنرا از تصفیه ٔ بکسیت بدست می آورند، الومین حاصل گردیست سفید و زیر انگشتان نرم و
آلومینفرهنگ فارسی عمیداکسید آلومینیوم که در خاک وجود دارد و به حالت متبلور و به شکلهای گوناگون چون لعل، یاقوت، زمرد، و زبرجد نیز دیده میشود.
توزیعدیکشنری فارسی به انگلیسیallotment, delivery, dispensation, dispersal, distribution, division, issue
چراگاه تخصیصیgrazing allotment, range allotmentواژههای مصوب فرهنگستانمحدودۀ معینی از یک مرتع که به شمار مشخصی از دامهای متعلق به فرد دارای مجوز اختصاص یافته است