۱. پراکنده کردن.
۲. بخش کردن.
۳. (اقتصاد) پخش کردن کالا بهوسیلۀ تولیدکننده و رساندن آن به مصرفکننده.
〈 توزیع حروف: (ادبی) در بدیع، تکرار نمودن یک حرف در فواصل کم، مانند تکرار حرف «ش» در این مصراع: شب است و شاهد و شمع و شراب و شیرینی (سعدی۲: ۹۱۹).
پخشایش، پخش
۱. پخش، پراکنش،
۲. پراکندن، پخش کردن، پراکنده ساختن
۳. بخش، تسهیم، تقسیم، قسمت
allotment, delivery, dispensation, dispersal, distribution, division, issue