شترمآبلغتنامه دهخداشترمآب . [ ش ُ ت ُ م َ ] (ص مرکب ) اشترمآب . بیش از حد لزوم موقر و بطی ٔ و بسته کار. بسیار موقر. متین زیاده از حد. (فرهنگ فارسی معین ). || کهنه پرست . (یادداشت
شترمآبفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. متین و موقر مانند شتر.۲. ویژگی کسی که مانند شتر به تٲنی و کندی حرکت کند.
شترمآبیلغتنامه دهخداشترمآبی .[ ش ُ ت ُ م َ ] (حامص مرکب ) اشترمآبی . وقار و متانت زیاده از حد. (فرهنگ فارسی معین ). || کهنه پرستی . (یادداشت مؤلف ). رجوع به اشترمآبی شود. || در تد
شترمورلغتنامه دهخداشترمور. [ ش ُت ُ ] (اِ مرکب ) اشترمور. گویند در جنگلی از جنگلهای مغرب زمین درختی هست که برگهای آن کار اکسیر میکند ودر آن جنگل مورچه نیز میباشد به بزرگی بزغاله ٔ