دندهچهارfourth gear, fourthواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی در جعبهدنده که در آن نسبت دور معمولاً در حدود یک است و درنتیجه سرعتها و گشتاورهای ورودی و خروجی جعبهدنده تقریباً یکسان هستند
dropدیکشنری انگلیسی به فارسیرها کردن، قطره، افت، سقوط، افتادن، چکه، ژیگ، اب نبات، قطع مراوده، سرشک، انداختن، چکیدن، سقوط کردن، از قلم انداختن، ژوشیدن
droopدیکشنری انگلیسی به فارسیاز بین بردن، سستی، خمیدگی، افسرده و مایوس شدن، افکندن، پژمرده شدن، اب از دهان تراوش شدن