بالگرد شکاریattack helicopter, AHواژههای مصوب فرهنگستانبالگردی با طراحی ویژه که در آن انواع جنگافزار، بهمنظور تک و انهدام دشمن، به کار گرفته میشود
شائملغتنامه دهخداشائم . [ ءِ ] (ع ص ) رجل شائم ؛ مرد شوم بدفالی آرنده . بدبخت و بدفال . (ناظم الاطباء). || نعت از شَیم . رجوع به شَیم شود.
شائکلغتنامه دهخداشائک . [ ءِ ] (ع ص ) خاردار . (اقرب الموارد). ج ، شاکة. (اقرب الموارد) شجر شائک السلاح ؛ شاکی السلاح . رجوع به نشوءاللغه ص 16و لغت شاکی شود. || رجل شائک السلاح
وشائجلغتنامه دهخداوشائج . [ وَءِ ] (ع اِ) ج ِ وشیجة. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ).بیخ و ریشه ٔ درخت . (آنندراج ). رجوع به وشیجة شود.