شلختگیدیکشنری فارسی به انگلیسیclumsiness, dowdiness, frowziness, messiness, raffishness, scrounginess, sloppiness, tackiness
شلختگیلغتنامه دهخداشلختگی . [ ش َ / ش ِ ل َ ت َ / ت ِ ] (حامص ) صفت شلخته . حالت شلخته . کاهل و لاابالی بودن زن . (یادداشت مؤلف ). حالت و کیفیت شلخته . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع
شلختلغتنامه دهخداشلخت . [ ش َ ل َ ] (اِ) لگدی که با پشت پا و یا سر زانو بر نرمگاه و نشستگاه کسی در بازی و یا از روی خشم و غضب زنند. (ناظم الاطباء) (از برهان ) (از آنندراج ). ارد