شین آبادلغتنامه دهخداشین آباد. (اِخ ) دهی است از بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد. سکنه ٔ آن 300 تن . آب از رودخانه ٔ لاوین . راه آن ارابه رو. صنایع دستی جاجیم بافی است . (از فرهنگ جغرافیا
شین آبادلغتنامه دهخداشین آباد.(اِخ ) دهی است از بخش میاندوآب شهرستان مراغه . سکنه ٔ آن 112 تن . آب از زرینه رود. صنایع دستی جاجیم بافی .راه آن ماشین رو. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج
آشینواژهنامه آزادنام روستایی است خوش آب و هوا در استان کرمان -شهرستان ارزوییه -بخش صوغان که به نظر میرسد برگرفته از کلمه آرشین (در لغت نامه دهخدا) باشد به معنی دوست داشتنی و نام
آشیر / آشینگویش بختیاریغله بر افشان، چندشاخ (ابزار چوبی ِچنگالمانند که دانههاى خرمن کوبیده رابا افشاندن در هوا و با استفاده از بادملایم از کاه جدا مىسازد).
پوشینۀ رأسشکافacrocidal capsuleواژههای مصوب فرهنگستانپوشینهای که با ایجاد شکافهایی در رأس خود باز میشود