ششدانگلغتنامه دهخداششدانگ . [ ش َ / ش ِ ] (اِ مرکب ) تمامگی و همگی چیزی . (ناظم الاطباء). چیزی که در نوع خود تمام اجزا بود و مافوق نداشته باشد. (آنندراج ). مراد از تمام چیز است چر
ششدانگهلغتنامه دهخداششدانگه . [ ش َ / ش ِ گ َ / گ ِ ] (ص نسبی ) ششدانگ . (ناظم الاطباء). ششدانگ . چیزی است که در نوع خود تمام اجزا بود و مافوق نداشته باشد و بقدر تفاوت درجات گویند