شوبرلغتنامه دهخداشوبر. [ ب ِ] (اِ) سوبر. حَرَکة. بِهش . زلنفج . برینس . (یادداشت مؤلف ). نوعی از بلوط.
گوش برلغتنامه دهخداگوش بر. [ ب ُ ] (نف مرکب ) بُرنده ٔ گوش . قاطع گوش . قطعکننده ٔ گوش . || کسی که به مکرمال کسی را بگیرد. (فرهنگ نظام ). که به دسیسه پول از مردم بگیرد به قصد پس ن