عسیرةلغتنامه دهخداعسیرة. [ ع ُ س َ رَ ] (اِخ ) (یوم الَ ...) یوم العشیرة است به شین معجم که آن را یوم العسیرة به سین مهمل نیز ضبط کرده اند ولی با شین اصح است . (از مجمع الامثال م
عسیرلغتنامه دهخداعسیر. [ ع َ ] (اِخ ) چاهی است در مدینه ازآن ِ ابوامیه ٔ مخزومی ، و پیامبر (ص ) آن را الیسیرة نامیده است . (از معجم البلدان ).
عسیرلغتنامه دهخداعسیر. [ ع َ ] (ع ص ) دشوار. (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ) (دهار). صعب . (اقرب الموارد).دشخوار. سخت . عَسِر. مشکل . مقابل یسیر : وَرْمان همی بباید او را شناختن ب
عسیرةلغتنامه دهخداعسیرة. [ ع َ رَ ] (ع ص ) تأنیث عسیر. سخت و صعب . (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ). رجوع به عسیر (ع ص ) شود.- حاجة عسیرة ؛ حاجت متعسر و سخت . (از اقرب الموار