صوف پوشلغتنامه دهخداصوف پوش . (نف مرکب ) آنکه صوف پوشد. پشمینه پوش . صوفی : که زنهار ازین کژدمان خموش پلنگان درنده ٔ صوف پوش . سعدی .برآورد صافی دل صوف پوش چو طبل از نهنگان خالی خر
حملة بدهبستان زمان ـ حافظهtime-memory trade-off attackواژههای مصوب فرهنگستاناگر پیچیدگی یافتن کلید برابر با K باشد، در حملة بدهبستان زمانـ حافظه میتوان کلید را در T مرحله (زمان) با M کلمه از حافظه به دست آورد که در آن K = T × M
عملگر کراندارbounded operatorواژههای مصوب فرهنگستانعملگری چون T از یک فضای توپولوژیکی به فضای بُرداری توپولوژیکی دیگر، که به ازای هر زیرمجموعۀ کراندار M از فضای اول، (M) Tزیرمجموعهای کراندار از فضای دوم است