پینولسلغتنامه دهخداپینولس . [ نُلْس ْ ] (اِخ ) نام کرسی بخش «هت - لوآر» ازآرندیسمان به ریکد به فرانسه . دارای 360 تن سکنه .
چنبلیلغتنامه دهخداچنبلی . [ چَم ْ ب َ ] (حامص ) حاجتمندی و گدایی را گویند. (برهان ) (آنندراج ). گدا را گویند. (جهانگیری ). احتیاج و درویشی و گدایی . (ناظم الاطباء). و رجوع به چنبل شود.
چنبیلیلغتنامه دهخداچنبیلی . [ چَم ْ ] (اِ) یاسمین . (یادداشت مؤلف از لغتنامه ٔ مقالات حریری ). گل یاس سفید . || برگ یاسمن . (یادداشت مؤلف از مجمع الجوامع).