لاکlacquerواژههای مصوب فرهنگستانمادۀ پوششی شفاف و بیرنگ و گاه رنگی که براثر تبخیر حلاّل و یا واکنش شیمیایی خشک میشود
لاک طلاییgolden lacquerواژههای مصوب فرهنگستانلاکی که در صورت زدن آن بر برگچههای آلومینیمی، جلوهای طلاگون به آنها میدهد
لاک مفرغنماbronzing lacquerواژههای مصوب فرهنگستانلاک شفافی که برای حفظ درخشندگی و تقویت رنگ بر سطوح فلزی درخشان زده میشود متـ . لاک برنزنما
لاکالکلspirit lacquer, spirit varnishواژههای مصوب فرهنگستانلاکی که از حل کردن رزینها در الکل صنعتی به دست میآید
دریاچۀ بادروبشیdeflation lakeواژههای مصوب فرهنگستاندریاچۀ پرکنندۀ حوضهای که در ابتدا بهوسیلۀ فرسایش باد بهویژه در نواحی خشک و نیمهخشک به وجود میآید و معمولاً بسیار کمعمق است و در فصول خاصی آبدار میشود
دریاچۀ بازماندهrelict lakeواژههای مصوب فرهنگستاندریاچهای در منطقهای که قبلاً دریا یا دریاچۀ بزرگی بوده است