شاخص اشباع لانژلیهLangelier saturation index, LSI, saturation index, SIواژههای مصوب فرهنگستان← شاخص لانژلیه
شاخص اشباع لانگلیرLangelier saturation index, LSI, calcium carbonate saturation indexواژههای مصوب فرهنگستانشاخصی برای تعیین میزان خورندگی و رسوبدهی کلسیمکربنات موجود در آب که مقدار آن به پ.هاش و دما و غلظت کلسیم و خاصیت قلیایی و مقدار کل مواد جامد محلول در آب بستگی
یکپارچهسازی بزرگمقیاسlarge-scale integration, LSIواژههای مصوب فرهنگستانفنّاوری ساخت افزارههای نیمهرسانا که در آن معمولاً هزار مدار بر روی یک تراشۀ سیلیسیمی تعبیه میشود
مسهکلغتنامه دهخدامسهک . [ م َ هََ ] (ع اِ) گذرگاه باد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). مسهج . مسهکة. و رجوع به مسهکة شود.
مسهکلغتنامه دهخدامسهک . [ م ِ هََ ] (ع ص ) مرد فصیح زودگوی . || اسب بسیار روان تیزرفتار. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
مسهلغتنامه دهخدامسه . [ م ُس ْ س َ / س ِ ] (اِ) به اصطلاح زرگران قسمی از چکش است . (فرهنگ نظام ).- مسه آغو ؛ چکشی است که کف آن محدب است . (فرهنگ نظام ).- مسه چهارسو ؛ چکش چهارپ
مسهجلغتنامه دهخدامسهج . [ م َ هََ ] (ع اِ) مسهک . گذرگاه باد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
مسهجلغتنامه دهخدامسهج . [ م ِ هََ ] (ع ص ) آن که حرف زند در هر حق و باطل . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). کسی که حرف زند در حق و باطل . (ناظم الاطباء). || مرد بلیغ فصیح . (من
شاخص لانژلیهLangelier index/ Langelier's indexواژههای مصوب فرهنگستانتفاضل pH اشباع آب نمونه و pH اندازهگیریشدۀ آن متـ . شاخص اشباع لانژلیه Langelier saturation index, LSI, saturation index, SI