کیفیت اطلاعاتinformation quality, IQ 1واژههای مصوب فرهنگستاندقت و جامعیت و روزآمدی و سودمندی اطلاعات برای تصمیمگیری
جهضلغتنامه دهخداجهض . [ ج ِ ] (ع ص ، اِ) بچه ٔ سقطشده . جهیض . مجهض . (اقرب الموارد). رجوع به جهیض شود.
هضلغتنامه دهخداهض . [ هََ ض ض ] (ع مص ) شکستن چیزی را و کوفتن . (منتهی الارب ). شکستن . (تاج المصادر بیهقی ). شکستن و خرد کردن . (اقرب الموارد). || شکستن ، دون هد و فوق رض . |
وهضةلغتنامه دهخداوهضة. [ وَ ض َ ] (ع اِ) زمین هموار پست ، یا زمین گرد پست هموار. (منتهی الارب ) (آنندراج ): وهضة من عرفط؛ زمین پست مغاک عرفطناک ، و این لغتی است در وهطة. (منتهی
هضوبةلغتنامه دهخداهضوبة. [ هَُ ب َ ] (ع اِ) یک دفعه ازباران بزرگ قطره . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).