قَدَقَن کِردنگویش بختیاری1. غدغن کردن، منع کردن؛ 2. تأکید کردن qadaqan kerdam ičo nayâ>:تأکید کردم که اینجا نیاید؛ ez xordan-e namak qadaqan âvida از خوردن نمک منع شده> .
مَنىگویش بختیاری1. مثل، مانند inam mani una>:این هم مانند آن است> ؛ 2. گویا، مثل اینکه mani ičo nid>:مثل اینکه اینجا نیست> .