gasesدیکشنری انگلیسی به فارسیگازها، گاز، بنزین، بخار، گاز معده، خود ستایی، گازدار کردن، با گاز خفه کردن، اتومبیل را بنزین زدن
گازهای آتشفشانیvolcanic gasesواژههای مصوب فرهنگستانگازهایی که در هنگام فوران آتشفشان از آن خارج میشوند
گازهای گلخانهایgreenhouse gasesواژههای مصوب فرهنگستانگازهایی که مانع از عبور تشعشعات زمین به فضا میشوند