کثثلغتنامه دهخداکثث . [ ک َ ث َ ] (ع مص ) کَثاثَة. کُثوثَة. (منتهی الارب ). رجوع به کثاثة و کثوثة شود.
تأثثلغتنامه دهخداتأثث . [ ت َ ءَث ْ ث ُ ] (ع مص ) اثاث گرفتن چیزی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || بسیار شدن کالا. (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || ی
متأثثلغتنامه دهخدامتأثث . [ م ُ ت َ ءَث ْ ث ِ ](ع ص ) دولتمند و مالدار. (آنندراج ). مالدار و توانگر و دولتمند. (ناظم الاطباء). و رجوع به تأثث شود.
مؤثثلغتنامه دهخدامؤثث . [م ُ ءَث ْ ث ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از تأثیث . پی سپر و آسان و به مراد کننده . (از منتهی الارب ، ماده ٔ اث ث ).
عنصر وارون جمعیadditive inverse element, additive inverseواژههای مصوب فرهنگستاندر یک دستگاه ریاضی با عمل جمع (+) ، وارون جمعیِ عنصر e عنصری است مانند e- با ویژگی e + (-e) = (-e) + e = 0 که در آن 0 عنصر همانی تحت عمل جمع (+) است
همه از رفتار او ناراضی هستند.گویش اصفهانی تکیه ای: hamâ az raftâreš nârâzi-yande. طاری: hama raftâreš-vâ nârâzi-yand. طامه ای: hama az raftâr-e nuhun nârâzi-yan(d). طرقی: hama az raftâr-e e-de nârâzi-ya