cipherدیکشنری انگلیسی به فارسیرمز، حروف یا مهر رمزی، عدد صفر، صدر، سری کردن، حساب کردن، صفر گذاردن، برمز دراوردن
رمز 1cipherواژههای مصوب فرهنگستانخوارزمی/ الگوریتمی برای تبدیل متن اصلی به متن رمزیشده بهنحویکه برای گیرندۀ غیرمجاز غیرقابلدرک باشد متـ . رمزگذاری خوارزمی، رمزگذاری الگوریتمی encryption alg
خودکلید متن رمزcipher text auto-key, CTAKواژههای مصوب فرهنگستانمنطق رمزنگاشتی که در آن از متن رمزشدۀ قبلی برای تولید یک دنبالۀ کلید اجرایی استفاده میکنند
شیوۀ بازخورد رمزcipher feedback mode, CFB modeواژههای مصوب فرهنگستانیکی از روشهای بهکارگیری رمز قالبی که در آن از متن رمز تولیدشده در یک مرحله از رمزگذاری، برای تولید متن رمز متناظر با متن اصلی بعدی استفاده میشود