اغطشلغتنامه دهخدااغطش . [ اَ طَ ](ع ص ) آنکه چشمش تاریکی کند و ضعیف بینایی شود بعلتی . (آنندراج ). نعت مذکر از غَطَش ، بمعنی سستی بینایی .(منتهی الارب ). روزکور. (یادداشت بخط مؤلف ). آنکه بد بیند و آب همی ریزد. (تاج المصادر بیهقی ). تاریک شدن چشم . (المصادر زوزنی ). آنکه بد بیند و از چشم او
اغطسدیکشنری عربی به فارسیفرو بردن , زير اب کردن , پوشاندن , غوطه دادن , غسل ارتماسي دادن(براي تعميد) , دراب فرو بردن , غوطه ورساختن , مخفي کردن