خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
���������� 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جانی١
فرهنگ فارسی عمید
۱. مربوط به جان: خسارت جانی.۲. [مجاز] عزیز و گرامی، مانند جان: ◻︎ از جان طمع بریدن آسان بُوَد ولیکن / از دوستان جانی مشکل توان بریدن (حافظ: ۷۸۴).
-
نشان١
فرهنگ فارسی عمید
۱. علامت.۲. قطعه فلزی که غالباً از طلا، نقره، یا برنز به شکلهای مختلف ساخته میشود و در برابر خدمات اشخاص یا برای احترام و قدردانی از ورزشکاران، فضلا، و دانشمندان به آنان داده میشود و آن را در بعضی مواقع جلو سینۀ خود میزنند؛ مدال.٣. اثر.٤. آرم: نش...
-
یغمایی١
فرهنگ فارسی عمید
یغماگر.