یگانگیلغتنامه دهخدایگانگی . [ ی َ/ ی ِ ن َ / ن ِ ] (حامص مرکب ) وحدت . یکتایی : وصیت کنم شما را که خدای عز ذکره را به یگانگی شناسید. (تاریخ بیهقی ). || اتحاد. صمیمیت . خلوص . یکرن
یانگیلغتنامه دهخدایانگی . (اِخ ) شهر طراز را در قدیم یانگی نیز می خوانده اند. (از تعلیقات محمد قزوینی بر لباب الالباب چ سعید نفیسی ج 1 ص 587). و رجوع به طراز شود.