یگانهدیکشنری فارسی به انگلیسیone, individual, lone, only, peculiar, single, singular, sole, solitary, sui generis, unique, united
یگانهلغتنامه دهخدایگانه . [ ی َ / ی ِ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ) واحد. فرد. یکتا. || بی نظیر. ممتاز. بی مانند : بود مرا خانه ٔ نخست و دوم خوب نیست سوم خانه خوب گرچه یگانه است . خاقانی
یگانهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد ] یگانه، یکتا، یکه یک، احد واحد، فرید، مفرد، منفرد، یکی، منحصر، انفرادی، یکقطبی، مستقل منحصربه فرد، بیمانند، بیتا، بیهمتا، استثنایی، برجسته، بین