معنی یک روز | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

جست‌وجوی مشابه

یک روز درمیان

دیکشنری فارسی به ترکی

günaşırı

یک روزی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

once, someday

یک روزه

دیکشنری فارسی به ترکی

günübirlik

یک روزه

لغت‌نامه دهخدا

یک روزه . [ ی َ / ی ِ زَ / زِ ] (ص نسبی ) منسوب به یک روز. (ناظم الاطباء). || برای مدت یک روز. (یادداشت مؤلف ) : گر بریزی بحر را در کوزه ای چند گنجد قسمت یک رو

حشره یک روزه (حشره شناسی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

mayfly

جست‌وجوی متن

aday

دیکشنری انگلیسی به فارسی

یک روز

call it a day

دیکشنری انگلیسی به فارسی

یک روز آن را بشنوید

یک روزه

لغت‌نامه دهخدا

nundine

دیکشنری انگلیسی به فارسی

یک روزه

نفر ـ روز

man-day, MD

واژه‌های مصوب فرهنگستان

کارکرد یک فرد از نیروی انسانی در طی یک روز