یک بسیلغتنامه دهخدایک بسی . [ ی َ / ی ِ ب َ ] (ق مرکب ) به معنی یک بارگی باشد. (برهان ) (آنندراج ). یک بارگی . (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ) (صحاح الفرس ) (ناظم الاطباء). در یک هن
یابسیلغتنامه دهخدایابسی . [ ب ِ ] (اِخ ) ابوعلی ادریس بن یمان اندلسی یابسی . ابن ماکولا گوید: این نسبت به یابسة است که یکی از جزایر اندلس میباشد. وی شاعری بلندمرتبه و مناظر بوده
یابسیلغتنامه دهخدایابسی . [ ب ِ ] (اِخ )این نسبت به یابس است و او ابوالحسن بن زیدبن محمدبن جعفربن مبارک بن قلفل بن دینار یابسی عامری کوفی معروف به ابن ابی الیابس است وی از مردم ک
یکفرهنگ انتشارات معین( ~.) (ص )1 - تنها و بی همتا. 2 - نخست ، اول . 3 - (کن .) درجة بالا، بسیار خوب .
آوازلغتنامه دهخداآواز. (اِ) آوا. صوت . (صراح ). بانگ : از آواز کوسش همی روز جنگ بدرّد دل شیر و چرم پلنگ .فردوسی .چو بشنید آواز او را تبرگ بر آن اسب جنگی چو شیر سترگ . فردوسی .خو
ابوشکورلغتنامه دهخداابوشکور. [ اَ ش َ ] (اِخ ) بلخی . یکی از اجله ٔ شعرای باستانی ایران . در تذکره ها ازتاریخ حیات او جز نام و موطن و از شعر وی غیر از بیتی چند در تذاکر و متفرقاتی
مقیاس ویژهparticular scaleواژههای مصوب فرهنگستاننسبت یک فاصلۀ بسیار کوتاه بر روی نقشه در هر نقطه و در هر جهت به طول بیضوی که در تهیۀ نقشه از آن استفاده شده است متـ . مقیاس نسبی relative scale