یکپارچهلغتنامه دهخدایکپارچه . [ی َ / ی ِ چ َ / چ ِ ] (ص مرکب ) یک پاره . یک لخت . یک تخته .(یادداشت مؤلف ). یک قطعه . یک جزء. رجوع یه یک پاره شود. || جامد. صلب . || کلان . || (ق مرکب ) یک بارگی و یک دفعه . (ناظم الاطباء).
یکپارچهفرهنگ فارسی عمید۱. یکتخته؛ فاقد شکاف یا فاصله: دیوار را آینهای یکپارچه پوشانده بود.۲. (قید) [مجاز] همگی؛ بهتمامی: مردم یکپارچه شعار میدادند.
یکپارچهدیکشنری فارسی به انگلیسیconnected, consistent, conterminous, incorporated, integral, monolith, monolithic, single, united, entirely
پیکارگهلغتنامه دهخداپیکارگه . [ پ َ / پ ِ گ َه ْ ] (اِ مرکب ) پیکارگاه . میدان جنگ . حربگاه . جنگ جای . رزمگه : از برای آنکه در پیکارگه روی هواپرستاره آسمانی کردی از دود و شرار. مسعودسعد.دوزخی شد عرصه
چکارهلغتنامه دهخداچکاره . [ چ ِ رَ / رِ ] (ص نسبی ) (از: چه + کار + هَ ، پسوند) اهل چه کار و عامل کدام عمل و شاغل کدام شغل . || (ص مرکب ) نابکار. (ناظم الاطباء). رجوع به چکاری شود. || باطل و بیفایده . (ناظم الاطباء). رجوع به چکاری شود. || در تداول عامه ،کنایه
یکپارچهکَنیen blocواژههای مصوب فرهنگستانجابهجا کردن گورها و دیگر آثار باستانی که در آن تمام بقایا و بسترۀ اطراف را یکپارچه برمیدارند و به آزمایشگاه یا موزه منتقل میکنند
بدنۀ یکپارچهbody and frame, integral body and frame construction, unit construction, unitized construction, monocoque, unitary construction, body and frame construction, integral frame, frameless constructionواژههای مصوب فرهنگستانمجموعۀ یکپارچۀ شاسی و بدنه که سایر مجموعهها مانند موتور و سامانۀ تعلیق بر روی آن نصب میشود
پروانۀ یکپارچهsolid propellerواژههای مصوب فرهنگستانپروانهای که توپی و تیغههای آن بهصورت یکپارچه ریخته و ساخته میشوند
بدنۀ یکپارچهbody and frame, integral body and frame construction, unit construction, unitized construction, monocoque, unitary construction, body and frame construction, integral frame, frameless constructionواژههای مصوب فرهنگستانمجموعۀ یکپارچۀ شاسی و بدنه که سایر مجموعهها مانند موتور و سامانۀ تعلیق بر روی آن نصب میشود
پروانۀ یکپارچهsolid propellerواژههای مصوب فرهنگستانپروانهای که توپی و تیغههای آن بهصورت یکپارچه ریخته و ساخته میشوند
ترازیاب یکپارچهdumpy level, dumpy levelling instrumentواژههای مصوب فرهنگستانترازیابی که دوربین آن بهطور ثابت به صفحۀ پایۀ دستگاه متصل است
دیسک یکپارچهbliskواژههای مصوب فرهنگستانیک ردیف توربین که از یک تکّه فولاد تراشکاریشده و دیسک و پرّههای آن بهصورت یک واحد فراهم شدهاند
رویکرد یکپارچهintegral approachواژههای مصوب فرهنگستاندیدگاهی فراپارادایم (metaparadigm) برای بهرهگیری از گستردهترین سطح دانش ممکن برای خلق چارچوبی تعبیری و کمک به درک واقعیتهای بالقوۀ فرارو که از عقلانیت تحلیلی و بینش شهودی و الهام معنوی مدد میگیرد