یکمینلغتنامه دهخدایکمین . [ ی َ / ی ِ ک ُ ] (ص نسبی ، اِ) یکم . یکمی . اولین . نخستین . (یادداشت مؤلف ). که در مرتبه ٔ یکم واقع شود. رجوع به یکم شود.
بیست و یکمینلغتنامه دهخدابیست و یکمین . [ ت ُ ی َ / ی ِ ک ُ ] (ص نسبی ، اِ مرکب ) بیست و یکم . الحادی والعشرون .
یمین امیرالمؤمنینلغتنامه دهخدایمین امیرالمؤمنین . [ ی َ ن ُ اَ رِل ْ م ُءْ م ِ ] (اِخ ) لقب ابوالقاسم محمودبن ملکشاه سلجوقی . (ازمجمل التواریخ والقصص ص 9). رجوع به محمود... شود.
بیست و یکمینلغتنامه دهخدابیست و یکمین . [ ت ُ ی َ / ی ِ ک ُ ] (ص نسبی ، اِ مرکب ) بیست و یکم . الحادی والعشرون .
حارثلغتنامه دهخداحارث . [ رِ ] (اِخ ) بیست و یکمین ملک از غسانیان یعنی آل جفنه . رجوع به حبط جزء 2 از ج 1 ص 92 شود.