یکتاپرستیلغتنامه دهخدایکتاپرستی . [ ی َ / ی ِ پ َ رَ ] (حامص مرکب ) عمل یکتاپرست . توحید. (یادداشت مؤلف ). خدای یگانه را پرستیدن . رجوع به توحید و یکتاپرست شود.
یکتاپرستلغتنامه دهخدایکتاپرست . [ ی َ / ی ِ پ َ رَ ] (نف مرکب ) موحد. (یادداشت مؤلف ). که خدای یگانه پرستد. موحد که جز خدای یگانه نپرستد. و رجوع به موحد شود.
unitarianismدیکشنری انگلیسی به فارسیانطباق پذیری، توحید گرایی، وحدت گرایی، اعتقاد بوحدت وجود، یکتا پرستی
توحیدفرهنگ نامها(تلفظ: to(w)hid) (عربی) (در ادیان) یگانه دانستن خدا ؛ اقرار به یگانگی خداوند ،یکتا پرستی ؛ اخلاص؛ (در تصوف) مرحلهای از سلوک در آن ، سالک ذهن خود را از هر چه غی
سلطان بدیعالزمانلغتنامه دهخداسلطان بدیعالزمان . [ س ُ ب َ عُزْ زَ ] (اِخ ) به حسن صورت و سیرت آراسته و به کمال ظاهرو جمال باطن پیراسته . در سخاوت و حق پرستی و در وفا و حق شناسی بی نظیر. در
توحیدلغتنامه دهخداتوحید. [ ت َ ] (ع مص ) یگانه گردانیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). یکی کردن . (دهار). در لغت ، حکم به واحد بودن شی ٔ است . (از تعریفات جرج