یوهمبینلغتنامه دهخدایوهمبین . [ ی ُ هََ ] (فرانسوی ، اِ) (اصطلاح پزشکی ) آلکالوئید حاصل از درخت یوهمبه که دارای اثر تقویت دهنده ٔ قوه ٔ باه است و از این جهت همراه با موادی که خواص
یوهمبهلغتنامه دهخدایوهمبه . [ ی ُ هََ ب ِ ] (فرانسوی ، اِ) (اصطلاح گیاه شناسی ) درختی است بزرگ از تیره ٔ روناسیان که در جنگلهای کامرون و در کنگوی فرانسه به حالت وحشی می روید. پوست
یوهمبهلغتنامه دهخدایوهمبه . [ ی ُ هََ ب ِ ] (فرانسوی ، اِ) (اصطلاح گیاه شناسی ) درختی است بزرگ از تیره ٔ روناسیان که در جنگلهای کامرون و در کنگوی فرانسه به حالت وحشی می روید. پوست
حسلغتنامه دهخداحس . [ ح َ ] (اِخ ) جائی نزدیک الحساء. ابن مسکویه گوید: و وردالخبر بخروج ابی طاهر بنفسه یوم الاربعاء لثلاث عشرة لیلة بقیت من شهر رمضان فنزل فی الموضع المعروف با