یوسف خالدیلغتنامه دهخدایوسف خالدی . [ س ُ ل ِ ] (اِخ ) ابن حجاج محمدبن سیدعلی خالدی ، معروف به یوسف ضیاء. رجوع به یوسف ضیا پاشا شود.
یوسففرهنگ نامها(تلفظ: yuso(e)f) (عبری) به معنی ' خواهد افزود ' ؛ (در اعلام) پسر یعقوب از انبیای بنی اسرائیل که در آثار ادبی نماد گم گشتگی ، زیبایی و جز آنهاست ؛ سورهی دوازدهم
یوسفلغتنامه دهخدایوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن ایوب بن یوسف بن حسن همدانی ، مکنی به ابویعقوب . متولد سال 441 هَ . ق . زاهدی از متصوفه بود. در بغداد تحصیل کرد و در سال 506 هَ . ق . د
یوسفلغتنامه دهخدایوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن احمدبن ناصربن خلیفه باعونی مقدسی شافعی صالحی دمشقی ، مکنی به ابوالحسن و ملقب به جمال الدین و معروف به باعونی . مردی دانشمند و فاضل بود
یوسفلغتنامه دهخدایوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن عمربن علی بن خضر کردی گورانی ، معروف به گورانی و عجمی . از عارفان نامی بود و خانقاهی مشهور در فراقة مصر و چندین خانقاه در شهره
یوسفلغتنامه دهخدایوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن احمدبن نصربن سویلم دجوی . از استادان دانشمند الازهر و از فقیهان مالکی بود. به سال 1287 هَ . ق . در دیه دجوة از توابع قلیوبیة به دنیا آ
خالدیلغتنامه دهخداخالدی . [ ل ِ ] (اِخ )یوسف ضیاءالدین پاشا خالدی . وی از اعیان و اعلام فلسطین در عصر اخیر بوده است . او راست کتاب : «الهدیة الحمیدیة فی اللغة الکردیة» تاریخ تولد
یوسفلغتنامه دهخدایوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ضیأالدین پاشابن حاج محمدبن سیدعلی خالدی مقدسی ، معروف به خالدی . صاحب کتاب «الهدیة الحمیدیة فی اللغة الکردیة» و آن فرهنگ کردی به عربی است
خربوطیلغتنامه دهخداخربوطی . [ خ َ ] (اِخ ) یوسف بن عثمان بن مصطفی بن فیض اﷲ خربوطی (خربوتی ). وی از مدرسان علوم و تفسیر بیضاوی در مدرسه ٔ شیخ وفا بقسطنطنیه بود و از خلفای طریقه ٔ
هبیریةلغتنامه دهخداهبیریة. [ هَُ ب َ ری ی َ ] (ص نسبی ، اِ) نام دیناری است از سکه های دوره ٔ بنی امیه که در زمان خلافت یزیدبن عبدالملک ، بوسیله ٔ عمربن هبیرة زده شد. عیار آن سکه 6
درهملغتنامه دهخدادرهم . [ دِ هََ / هَِ ] (معرب ، اِ) دِرهام . دِرَم . مقیاسی برای پول . معرب از یونانی ، و آن پنجاه دانق است و امروزه بر مطلق پول اطلاق شود. (ازاقرب الموارد). فا