یوذیلغتنامه دهخدایوذی . [ ی َ ] (اِخ ) دهی است از دیه های نخشب در ماوراءالنهر. و منسوب بدان را یوذوی گویند. از این دیه است ابواسحاق ابراهیم یوذوی که از محدثان بود و به سال 447 ه
یوزیدرلغتنامه دهخدایوزیدر. [ دَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بیلوار بخش کامیاران شهرستان سنندج ، واقع در 45000گزی شمال باختر کامیاران ، بین گازرخانی و پالنگان ، با 208 تن سکنه . آب
یوزیدنلغتنامه دهخدایوزیدن . [دَ ] (مص ) جستن و جهیدن و برجستن . (ناظم الاطباء). || طلب نمودن و جُستن . (آنندراج ). جستجو کردن . تفحص کردن . طلب کردن . جُستن . طلبیدن ، چنانکه گوین
یوزیدرلغتنامه دهخدایوزیدر. [ دَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بیلوار بخش کامیاران شهرستان سنندج ، واقع در 45000گزی شمال باختر کامیاران ، بین گازرخانی و پالنگان ، با 208 تن سکنه . آب
یوزیدنلغتنامه دهخدایوزیدن . [دَ ] (مص ) جستن و جهیدن و برجستن . (ناظم الاطباء). || طلب نمودن و جُستن . (آنندراج ). جستجو کردن . تفحص کردن . طلب کردن . جُستن . طلبیدن ، چنانکه گوین
یوزفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. = یوزیدن۲. یوزنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): چارهیوز، دریوز، ◻︎ ز بهر طلایه یکی کینهتوز / فرستاد با لشکری رزمیوز (فردوسی: لغت فرس۱: یوز).