یهیلغتنامه دهخدایهی . [ ی َهَْ ی ْ ] (ع مص ) زجر کردن شتر به گفتن یاه یاه . (یادداشت مؤلف ). رجوع به یهیا و یه یه و یهیاه شود.
یهیلغتنامه دهخدایهی . [ ی َهَْ ی ْ ] (ع مص ) زجر کردن شتر به گفتن یاه یاه . (یادداشت مؤلف ). رجوع به یهیا و یه یه و یهیاه شود.
گیاهیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی هی، نباتی، طبیعی، سرسبز، همیشهسبز، شاداب، آباد، خرم علفی، صنعتی، علوفهای، صیفی، لیفی، روغنی، دارویی، رنگی تخمی، تخم برگریز، ناشکوفا، باردار،
کراهیت آمدنلغتنامه دهخداکراهیت آمدن . [ ک َ ی َ / هی ی َ م َ دَ ] (مص مرکب ) ناپسند آمدن . (فرهنگ فارسی معین ). نفرت دست دادن : چون به تخت بنشست مردمان را کراهیت آمد و اوبدانست . (تاری
شهیلغتنامه دهخداشهی . [ ش َ هی ی / هی ] (از ع ، ص ) خوش مزه . خواهش زای . خواهش انگیز. مشهی . مرغوب . آرزوانگیز. (یادداشت مؤلف ) (ناظم الاطباء). مطبوع و دل انگیز و شیرین : هزا
علی هیتیلغتنامه دهخداعلی هیتی . [ ع َ ی ِ هی ] (اِخ ) ابن محمدبن عبدالحمید هیتی بغدادی دمشقی صالحی . فقیه بود. اصل وی از عراق است و در سال 812 هَ . ق . متولد شد. سپس ساکن دمشق گردید