یهیدنلغتنامه دهخدایهیدن . [ ی َ دَ ] (مص ) ویران کردن و خراب کردن و فاسد کردن و تلف کردن و پایمال کردن و محو کردن . (ناظم الاطباء). فراهم کردن و برهم زدن و خراب کردن مانند فراهم
یهیدنلغتنامه دهخدایهیدن . [ ی َ دَ ] (مص ) ویران کردن و خراب کردن و فاسد کردن و تلف کردن و پایمال کردن و محو کردن . (ناظم الاطباء). فراهم کردن و برهم زدن و خراب کردن مانند فراهم
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمد الصخری الخوارزمی ، مکنی به ابوالفضل . ابومحمد محمودبن ارسلان در تاریخ خوارزم گوید: او یکی از مفاخر خوارزم است و در اواخر سال 40