یههلغتنامه دهخدایهه . [ ی ُ هََ / هَِ ] (اِ) یوه . باز شکاری که تعلیم پذیر نباشد. (ناظم الاطباء). و رجوع به یوه شود.
مناجیلغتنامه دهخدامناجی . [ م ُ ] (ع ص ) اسم فاعل از مناجاة. همراز. رازدار : پس شاه ... گفت : اگرچه «یهه » ندیمی قدیم و منادمی ملازم و مناجیی منجی و کافیی به همه ٔ خیرات مکافی با
منادملغتنامه دهخدامنادم . [ م ُ دِ ] (ع ص ) حریف شراب . || همنشین بزرگان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ندیم . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : پس شاه ... گفت : اگر چه
منجیلغتنامه دهخدامنجی . [ م ُ ] (ع ص ) رهاننده . (یادداشت مرحوم دهخدا) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). نجات دهنده . رهاکننده . رستگاری دهنده . نجات بخش . رهایی بخش . رهایی