یمملغتنامه دهخدایمم . [ ی َ م َ ] (ع اِ) یم . (یادداشت مؤلف ). رجوع به یم شود. || کبوتر وحشی . (ناظم الاطباء) (یادداشت مؤلف ). و رجوع به یمام و یمامة شود.
هماملغتنامه دهخداهمام . [ هََ م ِ ] (ع اِ فعل ) لاهمام ؛ قصد نمی کنم (منتهی الارب )، بدان همت نگمارم یا آن را انجام نمیدهم . (اقرب الموارد). || جاءزید همام ؛ ای یهمم . (منتهی ال
یمملغتنامه دهخدایمم . [ ی َ م َ ] (ع اِ) یم . (یادداشت مؤلف ). رجوع به یم شود. || کبوتر وحشی . (ناظم الاطباء) (یادداشت مؤلف ). و رجوع به یمام و یمامة شود.
کار غیرممکن کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مبانی استدلال یرممکن کردن، بیهوده زحمت کشیدن، وقت تلف کردن، آب درهاون کوبیدن
تیمیملغتنامه دهخداتیمیم . [ ت َ ] (ع مص ) قصدکرد. (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). قصد کردن و اراده نمودن . یقال : یممته بالرمح . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). |
تطبیقلغتنامه دهخداتطبیق . [ ت َ ] (ع مص ) درگرفتن تمامه ٔ چیزی را وشامل گشتن . || پوشیدن ابر هوا را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || روی زمین فراگرفتن باران .