20 مدخل
تشخیص داده می شود، تشخیص، عیب شناسی، تشخیص ناخوشی
تشخیص داده شده، تشخیص دادن، برشناخت کردن
تشخیص دادن، برشناخت کردن
قابل تشخیص است
تشخیص پزشکی
تشخیص های افتراقی